نما نام (برند)

به طور معمول سازمان ها و بنگاه های کسب و کار از نام، عبارت، علامت تجاری و نشان واره (لوگو) به عنوان سمبل و یا نماد استفاده می کنند. هدف از این کارکمک به تشخیص سریع سازمان و یا بنگاه کسب و کار و یا کالاها و خدمات تولیدی آن توسط مخاطبان، مشتریان ومصرف و یا بنگاه کسب و کار و یا کالاها و خدمات تولیدی آن توسط مخاطبان، مشتریان و مصرف کنندگان می باشد. زمانی که این سمبل و نماد حاوی مفاهیم و معانی خاص برای کسب و کار و یا محصولات و خدمات تولیدی آن شد، می توان به آن نمانام (برند) اطلاق نمود. برندی نیز که به طور قانونی به ثبت رسیده باشد، نام انحصاری و یا علامت تجاری نامیده می شود.

فلیپ کاتلر در کتاب مدیریت بازاریابی خود برند را تعهد دائمی یک فروشنده برای ارائه مجموعه ای از ویژگی ها، مزایا و خدمات خاص به خریداران دانسته و آن را حاوی معانی زیر می داند:
ویژگی ها: اولین چیزی که برند در دهنتداعی می کند ویژگی های خاص است. به عنوان مثال با شنیدن نام مرسدس ویژگی هایی مانند قیمت بالا، ساخت خوب، مهندسی عالی، دوام پذیری، حیثیت و اعتبار، قیمت دسست دوم بالا، سرعت و غیره به ذهن متبادر می شود.

مزایا: یک برند چیزی بیش از مجموعه ای از ویژگی ها است. ویژگی ها باید به مزایای عملیاتی یا عاطفی تبدیل شوند. در مورد مثال فوق ویژگی «دوام چذیری» به مزیت عملیاتی «من مجبور نخواهم بود هرچندسال یک بار اتوموبیلی نو بخرم» تبدیل می شود. ویژگی «حیثیت و اعتبار» هم مزیت عاطفی «اتومبیل کمک می کند من احساس کنم فرد مهم و پسندیده ای هستم» را به دنبال دارد. ساخت خوب هم ممکن است به مزیت عملیاتی و عاطفی «در صورت بروز حادثه به من آسیبی وارد نمی شود»، تبدیل شود.

فواید: برند درباره فوائدی که تولیدکننده ارائه میکند هم مطالب گفتنی دارد، به این ترتیب مرسدس سمبل عملکرد خوب، ایمنی، حیثیت و اعتبار و نظایر آن است.

فرهنگ: برند ممکن است نشانگر فرهنگ خاصی باشد. اتومبیل مرسدس بیانگر فرهنگ آلمان یعنی نظم، کارآمدی و کیفیت برتر است.

شخصیت: برند همچنین می تواند شخصیت خاصی رادر ذهن مجسم کند.
استفاده کننده: برند نوع مصرف کننده ای که کالا می خرد یا از آن استفاده می کند را نیز، می رساند. ما یقینا تعجب خواهیم کرد اگر منشی 20 ساله ای را ببینیم که اتومبیل مرسدس می راند. در عوض انتظار داریم مدیر سطح بالایی با 55 سال را پشت فرمان این اتومبیل ببینیم. استفاده کنندگان از کالا کسانی خواهند بود که برای ارزش، فرهنگ و شخصیت کالا احترام قائل می شوند.

در صورتی که مخاطبین بتوانند ابعاد شش گانه برند را دریافت کنند آن برند از عمق لازم برخوردار است در غیر این صورت برند کم عمق خواهد بود یک مرسدس از آن جهت برند عمیقی است که ما مفهوم ابعاد شش گانه آن را درک می کنیم. شرکتیکه با برند صرفا به عنوان یک نام یا نشان واره (لوگو) برخورد کند از ماهیت موارد استفاده از برند غافل شده است.برند در واقع، تصور، تجسم و نماینده محصول در بازار است. برخی از مردم بعد روانی برند را از بعد تجربی آن جدا می دانند. بعد تجربی برند ازجمع نقاط تماس با برند حاصل می شود که به عنوان «BRAND Practice» نامیده میشود.
بعد روانشناسی برند که برخی مواقع به آن «Image Brand » گفته می شود یک تصور نمادین ایجاد شده در ذهن افراد است و از کلیه اطلاعات و انتظارات گره خورده با یک محصول یا خدمت تشکیل می شود.افرادی که به برند توجه دارند بخاطر ابعاد تجربی و روانی برند به این باور می رسند که محصول یا خدمت ارائه شده با آن، کیفیت و یا خصوصیات معینی دارد که آن را ویژه یا منحصر به فرد می سازد. بنابراین برند یکی از با ارزش ترین عوامل در تبلیغات است زیرا نشان دهنده آن چیزی است که صاحب برند می تواند در بازار ارائه کند.