مقیاس چند بعدی برای جایگاه یابی نام تجاری

شایع ترین و مفیدترین کاربرد بازاریابی مقیاس چند بعدی، در جایگاه یابی محصول و یا جایگاه یابی نام تجاری است. جایگاه یابی  اساسا مربوط به نقشه برداری از ذهن مصرف کننده و قرار دادن همه مارک های رقابتی یک دسته محصول در رتبه مناسب یا " جایگاه یابی " بر روی آن است. یک روش بدیهی برای انجام این کار این است که از مشتریان بخواهیم با شش ویژگی با مقیاس رتبه 5 تا 10 امتیاز ، نظر خود را درباره مارک های رقابتی بیان کنند. این کار منجر به رتبه بندی همه مارک های تجاری بر اساس صفات آنها می شود، که در آن دو ویژگی می توانند هم زمان در نظر گرفته شوند و بر روی یک گراف رسم شوند.
دو روش اساسی در مقیاس چند بعدی استفاده می شود:
(a) رویکرد مبتنی بر مشخصه
(b) رویکرد مبتنی بر شباهت / تمایز
برای درک اولین رویکرد باید روش تجزیه و تحلیل جداکننده را بدانید اما درک رویکرد دوم بسیار آسان است و برای به دست آوردن درک مصرف کننده بسیار مفید است. در رویکرد مبتنی بر شباهت / متمایز، به نوعی اندازه گیری فاصله بین مارک هایی دارای امتیاز، نیاز داریم. اندازه گیری فاصله توسط مشتری، می تواند یک رتبه بندی ساده از فاصله بین یک نام تجاری و دیگر علامت های تجاری باشد. یکی از راه های انجام این کار این است که برای مشتری (پاسخ دهنده) کارت هایی آماده کنید که نام دو مارک تجاری بر آن نوشته شده و با هر مقیاسی که می تواند نشان دهنده فاصله باشد( مانند امتیازدهی بین ۱ تا ۵)‌، از او بخواهید این مارک ها را رتبه بندی کند. این کار می تواند برای تمام  مارک ها مورد مطالعه تکرار شود. هیچ ویژگی مشخص نشده است که از مشتری خواسته شود در مورد تفاوت آن تصمیم گیری کند.
این فرضیه محتمل است که مشتری مایل باشد فاکتورهایی مانند قیمت، کیفیت محصول، خدمات پس از فروش، زمان تحویل، رضایتش از خواص وعده داده شده و ادارکش از تصویر شرکت و چیزهای دیگر را در تصمیم گیری خود لحاظ کند ، اما هیچ کدام را مشخص نمی کند. او تنها فاصله ( یا تمایز) را با مقادیر عددی مشخص میکند.