رابطه افراد خلاق با معلمان
معلمان نیز مانند پدر ومادرها انتظاراتی از دانش آموزان دارند که خارج از تحمل فرد خلاق است مثلاً معلم دوست دارد که دانش آموز بیشتر وقت خود را صرف یادگیری درسی بکند که تدریس می شود واگر دانش آموزی درس های مدرسه را از دیدگاه های دیگر بررسی کند و بیاموزد ممکن است مورد بی مهری معلم قرار گیرد مگر آنکه معلم از آگاهی های لازم برای روبه رو شدن و تعلیم این گونه کودکان برخوردار باشد.
گاهی به طور کلی نظر معلم نسبت به کودکان خلاق منفی است چرا که کودک خلاق پیوسته سؤال می کند، به بررسی جواب ها می پردازد، به دنبال جزئیات و علل مسائل و پدیده ها می رود و کنجکاوی او سیری ناپذیر است و توضیحات ناقص و معمولی او را قانع نمی کند و این گونه مسائل در معلمی که به مطالب درسی تسلط ندارد یا از نظر شخصیتی نامتعادل است یا در معلمی که بر معلومات و اطلاعات خود اعتمادی ندارد یا در معلمی که دچار تعصب است واز قبول روش های جدید احساس ناراحتی می کند اضطراب و واکنش نامطلوب به وجود می آورد، در اینصورت کودک از سؤال کردن سر خورده می شود یا در برابر سؤال های خود جواب های نامربوط و مأیوس کننده می شنود وحتی ممکن است مورد تمسخر معلم خود نیز قرار بگیرد، در نتیجه کنجکاوی و علت یابی در کودک از بین می رود و برای آنکه مورد تمسخر و احتمالاً تنبیه قرار نگیرد از نشان دادن رفتارهای خلاق خود داری می کند. به طور کلی ناآگاهی های علمی، اجتماعی، تعصب، سنت گرایی افراطی، تفکر همگرای محض، تردید و مانند اینها سبب می شود که معلم از رویارویی با کودک خلاق و سرآمد و پذیرش او احساس ناراحتی کند و نتواند محیط مناسبی برای رشد و شکوفایی استعدادهای خلاق کودک مهیا کند؛ معلمانی که با نظام های سنتی و محافظه کارانه آموزش دیده و پرورش یافته اند انعطاف پذیری چندانی ندارند. آنان انتظار دارند که آموزش و پرورش همواره به روال گذشته اجرا شود و هیچ کس در راه و روش یادگیری از معیارهای موجود سرپیچی نکند.