انواع خلاقيت و نوآوري صنعتي را مي توان در چهار دسته كلي به شرح زير طبقه بندي نمود:
الف) خلاقيت و نوآوري بنيادي
خلاقيت و نوآوري بنيادي عبارت است از نوعي خلاقيت و نوآوري اساسي و زيربنايي در فناوري سخت افزاري يا نرم افزاري سازمان صنعتي كه موجب تغيير و تحول اساسي و بنيادي در آن سازمان مي شود. به عنوان مثال، تبديل فناوري لامپ خلا به فناوري ترانزيستور، تبديل فناوري مكانيكي ساخت ساعت به فناوري كوارتز، تبديل سازمانهاي فعلي به سازمانهاي مجازي از جمله خلاقيتها و نوآوريهاي بنيادي هستند.
ب) خلاقيت و نوآوري فرآيندي
خلاقيت و نوآوري در فرآيند عبارت است از خلاقيت و نوآوري در فرايند، تغيير روشها و تغيير ساز و كارها. خلاقيتها و نوآوريهاي سازماني مانند شيوه هاي نوين مديريت كيفيت، روشهاي جديد مديريت بهره وري و شيوه هاي نوين مديريت منابع انساني، سيستمهاي نوين مديريت خلاقيت و نوآوري (مانند نظام مديريت خلاقيت و نوآوري فراگير (TCIM) از جمله خلاقيتها و نوآوريهاي فرآيندي شمرده مي شوند.
خلاقيت و نوآوري در فرايند معمولا موجب افزايش كارآيي، افزايش اثر بخشي، بهبود كيفيت و ارتقاي بهره وري سازمان مي گردد.
ج) خلاقيت و نوآوري فرآورده اي
خلاقيت و نوآوري فرآورده اي عبارت است از خلاقيت و نوآوري در يكي از ويژگيهاي محصول سازمان صنعتي تغيير نوع و كيفيت محصول و يا توليد محصولات جديد و بديع در سازمان خلاقيت و نوآوري فرآورده اي محسوب مي گردد.
4 - خلاقيت و نوآوري در سازمان
سازمانها بر برهه اي از زمان كه تحت عناوين مختلف از جمله عصر دانش،عصر فراصنعتي، عصر جامعه اطلاعاتي، عصر سرعت و بالاخره عصر خلاقيت و نوآوري مطرح شده است. خود را در جهت مديريت تغييرات شتابان و دگرگونيهاي ژرف جهاني آماده مي سازند، به گونه اي كه خلاقيت و نوآوري به عنوان اصلي اساسي از عوامل مهم بقاي سازمانها و شركتهاي جوان پذيرفته شده است.
براساس اين استدلال، كشورهاي پيشرفته بر آموزش خلاقيت تأكيد بسيار كرده ودر اين راستا در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آينده نگر، كه رهيافتهاي بديع و خلاق براي مسائل پيچيده ارائه كنند، توجه خاص مبذول داشته اند.
سازمانهاي خلاق خصوصيات ويژه اي را دارا هستند. مهمترين ويژگي اين سازمانها، انعطاف پذيري آنها در رويارويي با بحرانهاست. يكي از دلايل معرفي نظريه اقتضايي مديريت، بر اين موضوع تأكيد دارد. سازمانهاي انعطاف پذير با مسائل و تنگناها برخورد منطقي و محققانه داشته، در صورت نياز به تغيير و تحول، پس از بررسي دقيق و عالمانه، آن را اعمال مي كنند. ساختار خلاق، نمايانگر روابط واحدهاي آن و نشان دهنده ميزان انعطاف پذيري آن است. سازمانهايي كه داراي ساختار انعطاف ناپذير باشند، براي ايجاد همكاري و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگي مي شوند.
نگرش جديد ديگري با عنوان «نگرش مديريت بر مبناي انتظارها» مطرح شده كه سعي در توسعه انتظارهاي والاي انساني دارد. اين نگرش، برتر و والاتر از ساير نگرشهاست، زيرا به جاي تأكيد بر عناصر عقلايي و عيني مديريت، بر عنصر انساني تكيه مي كند، چون با اين نگرش مدير تشويق مي شود تا امر هدايت و رهبري را براساس انتظارها انجام دهد. كليه طرحهاي سازنده، اقدامها و عمليات، از انتظارها سرچشمه مي گيرند.
تغيير سازماني به عنوان اتخاذ يك فكر يا رفتار جديد به وسيله سازمان مشخص مي شود، اما نوآوري سازمان، اتخاذ يك ايده يا رفتار است كه براي نوع وضعيت، سازمان، بازار و محيط كلي سازمان جديد است. اولين سازماني كه اين ايده را معرفي مي كند، به عنوان نوآور در نظر گرفته مي شود و سازماني كه كپي مي كند، يك تغيير را اتخاذ كرده است.
براساس اين تعاريف، خلاقيت لازمه نوآوري است. تحقق نوجويي، به خلاقيت وابسته است. اگر چه در عمل نمي توان اين دو را از هم متمايز ساخت، ولي مي توان تصور كرد كه خلاقيت بستر رشد و پيدايي نوآوريهاست. خلاقيت، پيدايي و توليد يك انديشه و فكر نو است، در حالي كه نوآوري عملي ساختن آن انديشه و فكر است. از خلاقيت تا نوآوري اغلب راهي طولاني در پيش است و تا انديشه اي نو به صورت محصولي يا خدمتي جديد درآيد، زماني طولاني مي گذرد و تلاشها و كوشش هاي بسيار به عمل مي آيد. گاهي ايده و انديشه اي نو از ذهن فرد مي تراود و در سالهاي بعد آن انديشه نو توسط فرد ديگري به صورت نوآوري در محصول يا خدمت متجلي مي گردد.
خلاقيت، به قدرت ايجاد انديشه هاي نو اشاره دارد و نوآوري به معناي كاربردي ساختن آن افكار نو و تازه است.) به طور خلاصه، با درنظر گرفتن نظريه هاي فوق مي توان چنين نتيجه گرفت كه خلاقيت اشاره به آوردن چيزي جديد به مرحله وجود داشته و يا به عبارتي به معناي دلالت بر «پيداكردن» چيزهاي جديد است، هرچند ممكن است به مرحله استفاده در نيايد. نوآوري به عنوان هر ايده جديدي است كه در برگيرنده توسعه يك محصول، خدمات يا فرآيند مي گردد كه ممكن است نسبت به يك سازمان، يك صنعت، يا ملت و يا جهان جديد باشد. اين نوآوريها به تغيير و انطباق بهتر سازمان با ايده هاي جديد منجر مي شود.