چنان که یکی از شرکا به دلایلی انحلال شرکت را از محکمه تقاضا نماید و محکمه آن دلایل را موجه دانسته و حکم به انحلال دهد.
قانون گذار عللی که ممکن است موجب انحلال شرکت به خواست یکی از شرکا گردد .
به تصریح و به تلویح مورد اشاره قرار نداده است . از این جهت زنجیره ای از علل موجه از سوء مدیریت شرکت گرفته تا اختلافات بین شرکا و یا تجاوزات شرکا که ادامه کار شرکت را غیر ممکن سازد می تواند از علل موجه انحلال شرکتهای تضامنی و نسبی از سوی دادگاه باشد .
به منظور جلوگیری از بهره برداری ناروا از راهکار مذکور در بند بالا و نیز پرهیز از انحلال بی رویه شرکتهای تجاری قانون گذار در تبصره ماده 136 چنین مقرر داشته است :
در مورد بند ج هر گاه دلایل انحلال منحصرا مربوط به شریک یا شرکا معین باشد محکمه می تواند به تقاضای سایر شرکا و جای انحلال حکم اخراج آن شریک یا شرکا معین را بدهد.
اگرچه شیوه اخراج و نحوه برخورد با شرکا ی اخراجی با سکوت برگزار شده لکن منطقا بایستی سهم شریک یاشرکا اخراجی از آنچه که در صورت انحلال دریافت می داشته اند به آنها پرداخت گردد .
در اعمال مقررات بند ج مورد بحث دادگاه از اختیارات گسترده برای تشخیص موجه بودن یا نبودن دلیل درخواست انحلال شریک یا شرکا ی متقاضی است .
اگرچه برخی از موارد قابل ارجاع به خبره و کارشناس جهت احراز صحت ادعای انحلال است ولی در بسیاری دیگر از موارد تشخیص امر تنها با دادرس رسیدگس کننده است .
به نظر می رسد چنانچه شرایط بندهای 1و2 ماده 199 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347فراهم باشد ولی شرکا انحلال شرکت را اعلام ننمایند . نیز از مواردی است که هر یک شریک با مراجعه به دادگاه می تواند درخواست اعلان انحلال شرکت از سوی دادگاه را بنماید با این تفاوت که برخلاف موارد دیگر در دو مورد مذکور تصمیم دادگاه تنها جنبه اعلامی دارد .