مالکیت فکری و چالش حقوق رقابت در ارتباط
پس از درک مفهوم حقوق رقابت، با توجه به اینکه موضع اصلی قرارداد فرانچایز حقوق مالکیت فکری است، اولین چالش رقابتی که با آن رو به رو هستیم این است که همانطور که گفتیم حقوق رقابت با انحصار مبارزه میکند. ولی یکی از بارزترین نمونه های انحصار، حقوق مالکیت فکری است که توسط دولت ها به افراد خاصی برای زمان معین داده میشود تا در زمان معین، تنها خود یا افراد منتخب آنها و یا نمایندگان آنها از موضوع مالکیت فکری بهره مند شوند. پس باید ببینیم که این انحصار چه توجیحی دارد؟ چرا کشورهای پیشرفته ای که خود بر طبق حقوق رقابت می کوبند از این انحصار حمایت میکنند؟ دلیل آن چیست؟
دلیل آن این است که موضوعات این حقوق بدون حمایت ویژه(انحصاری) در معرض استفاده عام میباشدو ایجاد انحصار مصنوعی در جهت حمایت از صاحبان این حقوق است. یکی از استدلال هایی که برای دفاع از این حقوق مطرح میشد دفاع از حقوق بشر بود، اما امروزه شرکتهای بزرگ و موسسات تحقیقاتی و دولتهای پیشرفته به شدت از آن حمایت می کنند. کشورهایی مانند آمریکا که بارزترین کشورها در استفاده از حقوق رقابت و استفاده از اقتصاد بازار هستند خواهان حمایت همه جانبه از انحصارات ناشی از حقوق مالکیت فکری می باشند. این حقوق برای حمایت ار آفرینش های فکری است که با صرف هزینه های هنگفت و شکست های مکرر به وجود آمده اند و میتوانند دنیای مرفه تر و بهتر را برای دیگران به وجود آورند و یا صاحب علامت تجاری از سالها برای بالا بردن کیفیت و شناسایی علامت تجاری خود به مشتری متحمل هزینه ی تبلیغات و هزینه های دیگر میشود. از جامعه اش انتظار خواهد داشت که از او در برابر فرصت طلبان حمایت کند. عدم حمایت دولت ها از صاحبان مالکیت فکری آنها را بی انگیزه می سازد چرا که ذات مالکیت فکری رقابت پذیر نیست. یعنی در بازار آزاد هر کسی میتواند از آن بهره برداری کند بدون اینکه چیزی از صاحب آن کم کند و در نتیجه مبدعی که سالیان سال برای پدید آوردن محصولی زحمت کشیده است همان قدر حق بهره برداری خواهد داشت که دیگران دارند. این اوضاع و احوال سبب می شود کسی رغبت به پدید آوردن اموال فکری نداشته باشد. در حالی که در اقتصاد دانش محور امروز، جامعه ای موفق است که دارای خلاقیت ها و مالکیت فکری فراوان باشد.
بهره مندی دولت ها از منابع مالکیت فکری مستلزم هزینه ی پذیرش انحصار ناشی از آن است. در حقیقت دولت ها امروزه، ضرورت ناشی از مالکیت فکری را احساس می کنند ولی این انحصار تا اندازه ای که برایشان اهمیت دارد گسترش و یا کاهش می دهند و در راستای این اهداف، از ابزارهای حقوقی رقابت غافل نمی شود. به همین سبب است که حقوق مالکیت فکری حقوقی سرزمینی است برعکس حقوق حقوق مربوط به شخصیت که فرا سرزمینی است.
انحصار ناشی از مالکیت فکری نباید سبب شود که منافع مصرف کننده و اهداف حقوق رقابت به خطر بیفتد. در واقع نباید وضع به گونه ای باشد که صاحبان مالکیت فکری از حقوق خود سوء استفاده کنند. مجریان رقابتی اغلب با تحلیل های دقیق اقتصادی و اجتماعی سعی می کنند تا تاثیرات محدودیت های صاحبان مالکیت فکری بر جوامع خود را در نظر بگیرند و با مقایسه ی نفع وضرر اقدام به صدور رای در آن خصوص کنند. در تعامل میان حقوق رقابت و حقوق مالکیت فکری میتوان از راه حل های مختلفی مانند استیفاء، واردات موازی، مجوزهای اجباری، تعیین کردن زمان و قلمروی خاص برای حقوق مالکیت فکری استفاده کرد.
هر دولتی بنابر منافع و مقتضیات خود، از سیاست های خاصی برای تعامل استفاده میکند به عنوان مثال ممکن است برای تشویق مبدعین خود کمتر از مجوزهای اجباری استفاده کند یا برای بهره مندی از رقابت بیشتر از استیفاء بین المللی و واردات موازی استفاده کند تا در هر جای دنیا، حقوق مالکیت فکری استیفاء شد و وارد بازار گردید بتواند بدون نقض حقوق صاحب حقوق مالکیت آن وارد کشور خود نماید و از مزایای رقابتی آن بهره مند شود.