ارزش برند در اقتصاد بین الملل

یک برند محبوب و معروف از جمله با ارزش ترین دارایی های نامشهود در ذهن برخی اقشار محسوب می گردد. شواهد موجود جهت اثبات تاثیرات برند بر عملکرد اقتصاد بین الملل محدود می باشد.

سرمایه گذاری های انجام شده درخصوص برندسازی به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی بین سال های 1998 تا 2010 در کشور چین به طور پیوسته افزایش یافته است. در همین دوره میزان سرمایه گذاری آمریکا از 2 /1 درصد کل تولید ناخالص داخلی به 8 /0 درصد کاهش یافته است. این تغییر قابل ملاحظه است.

در واقع در سال 2011 سرمایه گذاری در حوزه برند در اقتصادهایی با درآمد متوسط، 43 درصد از کل فعالیت های جهانی در این حوزه را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که این رقم در سال 2006 میلادی چیزی حدود 35 درصد بوده است. این رقم در سال 2011 به 45 درصد رسیده است.

چهره برند سازی در طول ده سال به طور کلی تغییر یافته و در نتیجه این تغییر، نیاز به همکاری با متخصصان احساس می شود. در واقع سیاست های برند سازی در طول زمان شامل گروهی از ویژگی های بومی پایدار هستند که اغلب تحت تاثیر عوامل متعددی است.

برندسازی به نوبه خود سرمایه گذاری و استراتژی های توسعه را تحت تاثیر قرار می دهد. محرک ها و عوامل متعددی در تغییر رفتار سیاست های برند سازی دخالت دارند. دلیل اصلی، ایجاد تغییر در نگرش استراتژیک مدیران بازاریابی شرکت ها است. به منظور افزایش قدرت رقابت، شرکت ها بیشتر به دنبال خدماتی کردن مدل های کسب و کار خود در قالب ارائه محصولات، خدمات و دانش یکپارچه هستند.

برند ها نشانه طبیعی این تحول در مدل های کسب و کار شده اند و همواره در تلاش، برای حفظ سرمایه گذاری انجام شده و بهره مندی از ارزش افزوده مشتریان هستند.

ارزش برند به طور روزافزون به عنوان بخشی از ارزش بازار شرکت ها اهمیت خاصی پیدا نموده است. اما مقیاس های اندازه گیری آن هنوز هم به صورت غیر سیستماتیک باقی مانده است. به طوری که نتایج حاصل از سه رتبه بندی تحقیقات بازار معروف که در شرکت شناخته شده ای نظیر ای بی ام صورت پذیرفته، ارزش برند رقمی برابر با 27 درصد ارزش بازار، در تحقیقی دیگر برابر 56 درصد و در تحقیق سوم 19 درصد ارزش بازار برآورد شده است. از نظر حسابداری، هیچ اطمینانی نسبت به این ارقام وجود ندارد، زیرا ارزش برند با دارایی های نامشهود ذهنی مانند حسن نیت در یک سطح قرار گفته است. نقش برند و ارزش برند به عنوان یک مزیت اقتصادی به حساب می آید. لذا توجه ویژه ای نیاز دارند.

حال باید بررسی کنیم که آیا این نسبت ها پیرامون برند در ذهن مدیران ایرانی نیز شکل یافته است یا خیر. البته به اعتقاد مشاورین پارک بازاریابی ایران این مباحث طی سال های اخیر در ذهن برخی افراد به خوبی جایگاه پیدا کرده است و در ذهن برخی دیگر هیچ جایگاهی ندارد و این موضوع باعث تناقض در سبک مدیران مختلف شده است!