عاشق موسیقی هستید اما نمی توانید آهنگ بسازید. از روی همه نقاشی ها بهترین کپی را می کشید اما نمی توانید نقاش شوید. مهندسی معماری خوانده اید اما نمی توانید ساختمان بسازید. حالا باید چه کنید؟ می توانید کنار بکشید و کار را به کار دانش بسپارید یا می توانید با سماجت از خودتان یک کاردان بسازید. درست است که خلاقیت باید در ذات شما باشد اما اگر فوت و فن خلاق شدن را ندانید، با وجود استعداد بی نهایت تان، نمی توانید کاری از پیش ببرید. برای خلاق شدن، کافی است نگاه تان را کمی دستکاری کنید، کافی است دنیا را از دریچه دید خلاق ها ببینید. همین و بس!
● از خودتان یک متخصص بسازید
درست است که برای خلاق بودن، باید این ویژگی را در ذات تان داشته باشید، اما حتی اگر ذاتا یک فرد خلاق باشید، باز هم هزار و یک کار باید بکنید تا ایده های ناب خودشان را به شما نمایش دهند. یکی از اولین کارهایی که باید بکنید، کسب آگاهی نسبت به موضوعی است که می خواهید در موردش ایده پردازی کنید. باید تمام گوشه و کنارهای موضوع را با تمام ظرافت هایشان بشناسید و تنها کاری که می توانید در این مورد بکنید، مطالعه در مورد ساختار موضوع و بررسی ایده های قدیمی تر است. اگر شما بدانید که دقیقا به چه وادی ای قدم گذاشته اید، می توانید نقد بهتری را نسبت به کارهای قدیمی مطرح کنید و بدون تکرار اشتباهات آنها، برای پرداختن یک ایده جدید از آنها کمک بگیرید. فکر نکنید علاقه بیش از حد شما نسبت به یک موضوع می تواند موتور خلاقیت تان را روشن کند. به جای اینکه با ایده های ناپخته کارنامه تان را خراب کنید، سعی کنید تا آنجا که می توانید برای شناخت بیشتر یک موضوع و متخصص شدن در آن زمان بگذارید.
● دست به عصا نباشید
خلاقیت در خودش ریسک پذیری و شجاعت را هم دارد. اگر آدم محتاطی هستید، احتمالا می توانید کارها را با دقت و درستی بیشتری انجام دهید اما این شخصیت هرگز به شما اجازه نمی دهد که فردی خلاق باشید. برای پرداختن به ایده های تازه، مدام خودتان را قضاوت نکنید. اگر بخواهید با موشکافی یک سد جلوی ایده هایتان بگذارید، هرگز نمی توانید کاری را ارائه دهید. شاید حق با شما باشد و ایده ای که در ذهن دارید آنقدرها هم ناب نباشد اما اگر شجاعت مطرح کردنش را نداشته باشید، هرگز نمی توانید آن را بپرورانید و با برطرف کردن ایراد هایش از آن یک طرح بی نظیر بیرون بیاورید.
● اخم هایتان را باز کنید
محققان می گویند حال خوب، با خود ایده خوب هم می آورد. اگر شما می خواهید یک خلاق واقعی باشید، باید روی وضعیت روانی تان بیشتر کار کنید. سعی کنید موارد منفی را از وجود تان بیرون کرده، ورزش کنید، موسیقی گوش دهید، شنا کنید و با دوستانتان وقت بگذرانید. خلاصه اینکه سراغ تمام چیزهایی که خنده را به لب هایتان می آورند، بروید تا هم خلاق تر باشید و هم ایده های کم عیب و نقص تری به ذهن تان خطور کند.
● با خیال تان زندگی کنید
همه ما لحظاتی را تجربه می کنیم که ناخواسته باید در مکانی حضور داشته باشیم. حضور در یک جلسه کسالت آور سخنرانی، منتظر ماندن در مطب دکتر و آرایشگاه و وقت گذراندن در اتوبوس یا مترو، همه از زمان هایی هستند که به قول خودمان تلف می شوند. اگر می خواهید خلاقیت در شما ریشه بدواند، نباید به هیچ زمانی اجازه تلف شدن بدهید. حتی اگر مجبورید جسم تان را در چنین جلسه سخنرانی ای بگذارید، ذهن تان را از آن لحظه جدا کنید و به ساختن ایده های بکر مشغولش کنید. شاید تمرکز کردن روی این موضوعات در آغاز سخت باشد اما اگر مهارت های مربوط به شنیدن و دیدن را کسب کنید، می توانید در هر لحظه ای، آنچه را که دوست دارید، ببینید و آنچه را که دوست ندارید، نشنوید.
● از سقوط نترسید
هیچ کس یک شبه موفق نمی شود و هیچ فرد موفقی هم نیست که هرگز شکست نخورده باشد. شما فرض را بر این بگیرید که ایده فعلی تان، بهترین نظری است که می توانید داشته باشید و به جای فرار از موقعیت و ترس از شکست، تنها به بهتر شدن آن فکر کنید. اگر در آخر، زحمتی که کشیده اید به جایی که می خواستید نرسید، کنار نکشید. سعی کنید طرحی که ساخته اید را آسیب شناسی کنید و به جای کنار کشیدن، از ایراد هایی که باعث شکست تان شده، درس بگیرید.
● با جرقه ها آتش روشن کنید
برای اینکه بهترین طرح را ارائه کنید، دنبال ایده خاصی نگردید، زیرا پیدا کردن چنین ایده ای بیشتر از آنکه کوششی باشد، جوششی است. از تمام فکر هایی که در یک لحظه به ذهنتان می رسند، کمک بگیرید و به جای نادیده گرفتن شان، برای اصلاح کردن آنها وقت بگذارید. گاهی اوقات اولین نظری که در مورد یک موضوع دارید، می تواند بهترین نظر باشد. پس این جرقه ها را دست کم نگیرید و تنها به بسط دادنشان فکر کنید.
● از روی طبیعت کپی کنید
برای ساختن یک طرح بی نظیر، فقط کافی است به اطرافتان نگاهی بیندازید. همه چیز طبیعت حساب و کتاب دارد و جالب اینجاست که این طبیعت بی عیب و نقص و کامل، می تواند شما را در مورد هر موضوعی که می خواهید کمک کند. به جای جست و جو برای ایده های عجیب و غریب، فقط نگاهی به دور و برتان بیندازید. از حیاط خانه تان گرفته تا نقش ابر ها، از میزکارتان گرفته تا صحبت هایی که در هر لحظه بین افراد رد و بدل می شود، همگی می توانند یک سرمشق خوب برای موفقیت شما باشند. پس بی توجه از کنار شان نگذرید.
● بدون قلم و کاغذ راه نروید
درست در لحظه ای که انتظارش را ندارید، بهترین فکر به نظر تان می رسد و شما هیجان زده تا چند دقیقه مدام به اینکه چه طرح نابی را می توانید از این فکر تازه بسازید، می اندیشید. اما بدون آنکه خودتان بدانید، این ایده بی نظیر چند ساعت بعد فراموش می شود و تنها حسرت از دست دادن آن با شما می ماند. برای اینکه هیچ فکری را فراموش نکنید، یک قلم و کاغذ را در کیف یا جیبتان بگذارید و همیشه همراه داشته باشید، حتی خام ترین فکری که در یک لحظه به ذهنتان می رسد را بنویسید و پرداختن جدی تر به آن را برای زمان بعد بگذارید.
● هیجان تان را مدیریت کنید
اگر در مورد یک فکر خیلی هیجان زده شده اید، دست نگه دارید. این هیجان بیشتر از آنکه به شما کمک کند، می تواند ایده خوبتان را نابود کند. کمی به خودتان زمان دهید و سعی کنید بیشتر به نظری که دارید، فکر کنید. به جای اجرا کردنش، چند روز را با قلم و کاغذ و فکر کردن به آن بگذرانید و سعی کنید از راه های مختلف به این موضوع فکر کنید. همه راه هایی که در ذهنتان بررسی می کنید را روی کاغذ بنویسید و وقتی کارتان تمام شد، نوشته هایتان را دوباره مرور کنید و فکر های تازه را با خودکاری با رنگ دیگر روی کاغذ بنویسید. وقتی ایده تان بیشتر جا افتاد، بدون هیجان های بیهوده، سراغ اجرایش بروید.
● به زندگی تان نظم دهید
داشتن یک الگو برای زندگی، یکی از مهم ترین اصل هایی است که خیلی ها فراموشش می کنند. زندگی هنرمندانه را کنار بگذارید. برای اینکه خلاق باشید، بیشتر از آنکه به آزادی نیاز داشته باشید، نیازمند یک سبک زندگی دقیق و قابل پیش بینی هستید. مهم نیست که شب تا چه ساعتی بیدار بوده اید و چقدر وقت آزاد دارید. سعی کنید صبح ها راس یک ساعت معین از خواب بیدار شوید و به کارهایتان برسید، حتی اگر در آن روز کاری برای پروراندن نظرتان نکرده باشید، ایرادی ندارد. فقط بی نظم زندگی نکنید؛ همین!
● در آسمان ها سیر نکنید
همه ما خیال هایی را در ذهنمان می پرورانیم و گاهی فکر می کنیم که اگر امکانات لازم برای محقق کردنش را داشتیم، این فکر می توانست بهترین و خلاقانه ترین فکر جهان باشد. ولی اگر شما یک خلاق واقعی باشید، هیچ وقت آنقدر دور نمی روید که امکان ارائه ایده ای که در ذهن دارید را نداشته باشید. یک خلاق واقعی با توجه به شرایط، امکانات مالی، اجتماعی و… ایده اش را می سازد و اجرایش می کند، پس بهانه آوردن را کنار بگذارید و سراغ فکری بروید که از عهده آن برمی آیید.