فرق لوگو و برند چیست

برند
تعریف انجمن بازاریابی آمریکا (American Marketing Association) برای برند چنین است: یک نام تجاری(اصطلاح حقوقی بکار رفته برای Brand) یک نام ، اصطلاح ، علامت ، نشان یا طرح یا ترکیبی از این هاست که برای شناسایی کالاها یا خدمات فروشنده یا گروهی از فروشندگان و متمایز کردن این کالاها یا خدمات رقبا به کار می رود .
برند می تواند نماد و نشان موارد پیچیده تری هم باشد مانند: فرهنگ استفاده از محصول، ماهیت و هویت محصول، شخصیت افراد استفاده کننده از محصول و …در کشورمان و در زبان فارسی واژه برند معمولا برای کالا و محصولی با ارزش اجتماعی بالا به کار می رود.

تفاوت لوگو و برند
می توان برند را همان لوگو در نظر گرفت. لوگو تنها نشانی از سازمان ماست در حالیکه برند ماندگاری نام ما در ذهن و روح مشتریست و مطابق با نظر کاتلر تنها زمانی می توانیم بگوییم برند موفقی هستیم که در روح و قلب مشتری نفوذ کرده و مشتری در هنگام مواجه با چندین نام نیازی به تکاپو در ذهن خود نداشته باشد و بی نیاز از تفکر محصول ما را انتخاب نماید.
طبق پژوهشی که انجام شده و از ذهن در هنگام مواجهه با برند های مختلف عکسبرداری شده، مشخص شد که ذهن در مواجهه با نامها و برند های نا آشنا به تکاپو افتاده و این حالت در هنگامی که مغز ما از فعالیتهای فکری روزانه خسته است اجازه نمی دهد تا نامهای جدید در ذهن شکل گیرند ولی در حالتی که نام برند آشنا بوده ذهن آرام بوده و به راحتی انتخاب خود را انجام خواهد داد.
امتیاز مصرف کننده
امتیاز مصرف کننده یعنی مشتریان نسبت به اسامی وفادار باشند. بسیاری از مشتریان حتی در صورتیکه کالای مشابه دیگری اما با قیمت کمتر در بازار عرضه شود، با این حال منقاضی همین برند ها خواهند بود و کالاهای جایگزین را قبول نخواهند کرد. به عبارتی دیگر شرکت های و سازمان هایی که از امتیاز مصرف کننده مطلوب تری برخوردار هستند در عمل در مقابل راهبرد ها و ساز و کارهای پیش گرفته شده توسط رقبایشان بیمه هستند و آسیب جدی از آنها نخواهند دید.(کاتلر)


تاریخچه برند
واژه برند و برند سازی درست است که واژه ای نسبتا جدید برای ما ایرانیان است اما مفهوم برند از زمان های گذشته در زندگی همه انسانها وجود داشته است.
هزاران سال پیش وایکینگ ها بر روی کشتی هایی که می ساختند نام خود را درج می کردند. البته در زمان های بسیار دورتر نیز این نامگذاری بارای علامت گذاری احشام و چهار پایانی که انسانها نگهداری می کردند کاربرد داشته است. انسانها طرح هایی را بروی پوست حیوانات داغ می کردند و آنها را علامت گذاری می کردند.
امروزه این تمایزات در زندگی ما نقش اساسی ایفا می کند برای مثال کسانی که یک بطری ادکلن به خصوص را خریداری می نمایند که یک علامت تجاری خاص دارد. اگر همان بطری را بدون آن نام خاص در اختیارشان قرار دهید به احتمال فراوان آن را کالایی با کیفیت پایین تری قلمداد می نمایند.
مفهوم برند
آیا برند یک تلقین است؟

برند تلقین به مشتری نیست بلکه باعث فرایندی می شود تا پردازش ذهن به سمتی رود تا نیاز به تکاپو و تلاش برای انتخاب نداشته باشد.

از دیدگاه کاتلر معنای بازاریابی در اقتصاد امروزه تنها فروش بیشتر و ترغیب افراد به وسیله ی بسته بندی زیباتر و جملات زیباتر نیست بلکه نیازمند این هستیم تا ذهن و روح مشتری را بدست آورده و او را به محصول خود وفادار سازیم.
برند سازی
هنگام ورود یک نام جدید به بازار، براند های جاافتاده در بازار نیاز دارند تا رویکرد های کاملا متفاوتی از خود نشان دهند. ویژگی ها و خص.صیت های یک برند یا نام تجاری باعث آن می شود که مصرف کنندگان نامهای قدیمی و معتبر را به یک محصول جدید و حتی با کیفیت بالاتر ترجیح دهند.
تمامی نامهای جدید که میخواههند تبدیل به برند شوند در یک خصوصیت مشترک می باشند و آن قرار گیری در معرض شکست است. اکثر تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان دهنده ی آن است نرخ شکست نامهای تازه وارد به بازار بیش از 50 درصد می باشد. پس توجه به این نکته ضروریست که برای ورود به یک بازار و رقابت کردن با بقیه برند های موجود، نیازمند یک راهکار مناسب برای عدم مواجهه با شکست می باشد.
بسیاری از کارشناسان در زمینه برند سازی معتقدند که یکی از اولین گامها در ابتدای سازمان دهی یک شرکت این است که یک برنامه جامع و مدون جهت برند سازی خود تعریف نماییم. تمام جوانب و شرایط احتمالی که ممکن است به وجود آیند را در نظر گرفته و راهکارهای مواجهه با هر کدام را بررسی نماییم. به طور کلی می توان گفت که برای تبدیل شدن به یک برند نمی توان منتظر اقدامات دیگر رقبا ماند و به صورت انفعالی عمل کرد، بلکه باید ابتکار عمل را بدست بگیریم. این ابتکار عمل باید به گونه ای باشد که بدانیم در شرایط رخ داده چگونه خود را در مسیر اهداف از پیش تعیین شده قرار دهیم.

در هنگام ورود به یک بازار اولین گام، دادن قولی متمایز از دیگران به مشتریان است. ذهن مشتریان روزمره با عوامل گوناگونی درگیر است و در بسیاری از مواقع هنگام خرید دارای ذهنی آشفته هستند و نمی توانند برای یافتن نام و برندی جدید خود را در میان انبوهی از نامها قرار دهند. به همین علت مشتریان در بسیاری از مواقع به نامهایی که آنها را می شناسند و قبالا از آنها خرید کرده اند روی می آورند و به دنبال کالایی با کیفیت بهتر نخواهند گشت. توجه به این نکته از این جهت بسیار ضروریست که با دادن قولی متمایز از دیگران میتوانیم آنها را به سمت کالا و محصول تولیدی خود کشانده و خود را در معرض محک خوردن توسط این مشتریان قرار دهیم.
در حقیقت ما با قول خود به مشتریان، خود را در معرض آزمودن و محک خوردن توسط مشتریان قرار می دهیم و اگر بتوانیم از این مرحله عبور کنیم می توانیم بگوییم که نام خود را در ذهن مشتری به خوبی کاشته ایم و آنگاه که بر روی کیفیت خود تمرکز کنیم می توانیم ادعا کنیم که کاشته هایمان در ذهن مشتری می تواند ثمر دهد. به عبارت دیگر مشتریان به دنبال کیفیتی پایدار هستند و هر گاه که کیفیت مورد انتظارشان برآورده نشود به دنبال دیگر برند ها خواهند رفت مگر آنکه قولی جدید در کالاهای مشابه پیدا کنند.
دیدگاه های قدیمی بازاریابی بر این نکته تمرکز داشت که سود در گرو آن است که شما بیشتر بتوانید بفروشید و راهکار هایی را مورد بررسی قرار می داد که چگونه جامعه هدف بزرگتری پیدا کنیم و یا اینکه چگونه با تبلیغات و بسته بندی زیبا تر مشتریان را به سمت خود جلب کنیم اما نظریات مدرن بازاریابی بر این نکته تمرکز دارد که چگونه مشتریانمان را به خودمان و محصولمان وفادار سازیم. این وفاداری بدست نمی آید مگر با ارائه ی کیفیتی پایدار به مشتریان.