پرورش خلاقيت و ايده پردازي

صاحب نظران در زمينه روش هاى آموزش و پرورش خلاقيت نظرياتى را ابراز كرده اند. به عنوان نمونه، تورنس، دانشمند معروف، براى رشد و پرورش خلاقيت توصيه هايى را به والدين و مربيان مى نمايد تا از اين طريق بتوانند زمينه را براى بروز خلاقيت فرزندان و متربيان خود آماده نمايند.
. تجسم([29]) قوى: توانايى تصور و تجسم اشيا، مفاهيم و فرايندها امكان بروز خلاقيت را بيشتر مى كند. بهتر است تصويرها زنده، متنوع، روشن و قوى
باشند. تحريك كنجكاوى، انواع بازى هاى فكرى، نقاشى، تجسم آنچه بيان يا خوانده مى شود و دستكارى تصاوير روش هاى مفيدى براى اين مهارت مى باشد.
2. درك مطلب: در اين زمينه بايد مطلب اصلى فهميده شود و موارد غيراساسى و بى مورد را كنار گذاشت. براى آموزش اين مهارت به عنوان نمونه مى توان داستانى را براى كودكان خواند و از آن ها خواست تا اصل مطلب را به تصوير بكشند و يا آن را به شعر درآورند و يا خلاصه نمايند. هرچه مطلب ساده و
روشن باشد، دريافت اصل مطلب راحت تر است.
3. توجه به عواطف: در نظر گرفتن احساسات و عواطف نقش بسزايى در رشد و يا عدم رشد خلاقيت دارد. عواطف مى تواند باعث شور و شوق شود و يا در جنبه منفى عامل بازدارنده باشد.
4. قدرت تخيل: در اين روش فرد خود را جاى چيز ديگر قرار مى دهد. روش هاى پرورش تخيل بسيار متنوع است; مثل خواندن و نوشتن داستان هاى تخيلى و علمى. اختراعات و ابداعات بسيار زيادى وجود دارند كه نتيجه قدرت تخيل افراد است.
5. ابتكار:([30]) در اين روش بايد از فرد خواست تفكر عادى و آنچه را كه
عادت كرده است كنار بگذارد و به تفكر غيرمعمولى توجه نمايد. او نبايد از اينكه تفكرى متفاوت با ديگران دارد اضطراب داشته باشد.
6. توانايى درونى: رشد و پرورش تجسم مسائل پنهانى و درونى مى تواند نقش مؤثرى در خلاقيت داشته باشد. تمركز، دقت و توجه به مسائل درونى فرايند خلاقيت را تسهيل مى نمايد.
7. بررسى راه هاى متفاوت: والدين و مربيان بايد از كودكان بخواهند راه حل هاى گوناگونى را براى حل مسائل در نظر گيرند. يافتن راه حل هاى متفاوت و
دورى از انتقاد([31]) نسبت به ايده ها و عدم محدوديت در ارائه انديشه ها زمينه را براى خلاقيت مهيا مى نمايد.
8. شوخ طبعى:([32]) از ويژگى هاى افراد خلاق شوخ طبعى است. شوخ طبعى به اين معناست كه فرد مسائل بى ربط و نامناسب را كه بر خلاف آداب معمول است به هم مربوط مى سازد. بنابراين، بايد آن را تقويب و تأييد نمود.
9. زود قضاوت نكردن: بايد به كودكان آموزش داد كه از قضاوت عجولانه بدون تفكر و پيشداورى و تعصب خوددارى نمايند و در داورى تفكر و استدلال را مدنظر قرار دهند.
10. نگاهى دوباره: از مسائل مهم خلاقيت، داشتن نگرشى متفاوت است. فرد خلاق به دنبال جنبه هاى جديدى است.تغيير نقش از روش هاى مؤثر در خلاقيت است; مثلا، جابه جايى نقش ها مانند معلم ـ دانش آموز، والدين ـ كودك مى تواند نقش ها را تغيير داده و انديشه هاى جديدى به وجود آورد.

نقش معلم در پرورش خلاقيت
بررسى و مطالعه زندگى انسان هاى خلاق حاكى از آن است كه هنگامى خلاقيت به شكوفايى مى رسد كه شخص بتواند بين آنچه در درون دارد و آنچه از محيط مى آموزد ارتباط برقرار نمايد; بدين معنا كه طبيعت يا فطرت با تربيت هماهنگ باشد. بنابراين، براى رشد و گسترش خلاقيت،

بايد مربيان تربيتى به نكات زير توجه كافى مبذول دارند:
سؤالات بحث انگيز مطرح نمايند، از وسايل كمك آموزشى بهره بگيرند، ارتباط مسائل درسى را با واقعيت هاى زندگى بيان نمايند، از محركات مختلف مثل تصاوير و نمودار استفاده كنند، به تخيلات دانش آموزان اهميت دهند، اعتماد به نفس دانش آموزان را تقويت كنند، در دانش آموزان احساس آرامش ايجاد نمايند، مطالب درسى را با مطلب قبلى و تجارب دانش آموزان تنظيم كنند، فعال بودن دانش آموزان در جريان درس را مورد توجه قرار دهند، فرصت فكر كردن به دانش آموزان بدهند، تحقيق و جستوجو را تقويت كنند، به درك و فهميدن بيش از حفظ كردن([33]) عنايت داشته باشند، به افكار و عقايد دانش آموزان احترام بگذارند، از پاسخ ها و سؤالات عجيب و غريب و بى ربط دانش آموزان ناراحت نشوند و از آن استقبال نمايند، به كيفيت يادگيرى اهميت بدهند، روش بحث و گفت وگو را انتخاب نمايند، برخى مواقع از خود دانش آموزان بخواهند مسائلى را مطرح كنند، به راه ها و جواب هاى مختلف توجه كنند نه اينكه فقط يك راه حل مشخص و معين را مدنظر داشته باشند، و قدرت تجزيه و تحليل و انتقادى بودن را در دانش آموزان رشد دهند.
روش تدريس معلم از نكات قابل اهميت در پرورش خلاقيت است. بنابراين، روش تدريس او بايد اكتشافى و فعال باشد، يعنى روش هايى را به كار بندد كه
دانش آموزان را به فعاليت وادارد، جلسات بحث و گفت وگو تشكيل دهد و آن ها را با مسائل روبه رو سازد. معلم بايد دانش آموزان را به خطرپذيرى معقول
تشويق نمايد. منظور از خطرپذيرى به مخاطره انداختن زندگى نيست.
دانشمندانى همچون شكسپير (نمايش نامه نويس)، داستايوسكى (داستان نويس) و پيكاسو (نقاش) با خطرپذيرى، به چنين موفقيت هايى دست يافتند. بنابراين، شكيبايى و صبر در برابر شكست را بايد به دانش آموزان آموخت.
دانشمندان، دنيا را فقط سياه و سفيد نمى بينند و فعاليت هايشان را به صورت قانون همه يا هيچ تنظيم نمى كنند، آن ها بارها تغيير عقيده مى دهند
و سبك خود را عوض مى كنند و مكرر آثارشان را بازبينى مى كنند تا نتيجه مطلوبى بگيرند و هيچ گاه آن را تكميل شده تلقّى نمى كنند.
به دانش آموزان بايد فرصت آزمايش و خطا داد و نبايد به خاطر اشتباه در شيوه تفكر، آن ها را تنبيه و جريمه نمود. برخى مواقع پاسخ دانش آموزان فقط به خاطر آنكه مورد انتظار معلم نيست و با انديشه او همخوانى ندارد اشتباه تلقّى مى شود. در صورتى كه خطا زمينه ساز چالش فكرى و ابزارى براى تكوين انديشه است. از اين رو، به دانش آموزان بايد اجازه داد از خطا كردن نهراسند; زيرا همه افراد خطا مى كنند و بهتر است آن ها شهامت، شجاعت، تهوّر و جوشش فكرى براى ابداع و خلاقيت داشته باشند و هنگام اشتباه به جاى تنبيه و سرزنش، هدايت و ارشاد شوند.