طرح هایی برای قصه گویی خلاق

هدف های‌کلی: تقویت قدرت جستجوگری، تغییر زاویه ی دید، و مشارکت آن ها در بازآفرینی قصه ها و به واسطه ی آن ایجاد تعامل بین قصه گو و مخاطب، ایجاد فضاهای خیالی متعدد برای مخاطبان که در آن آزادی عمل زیادی برای مواجهه با آنچه خود در خلق آن دست داشته اند وجود دارد.

مقدمه
قصه های خوب معمولاٌ از ساختاری قوی برخوردارند. ساختار عمومی قصه ها معمولاٌ شامل سه بخشِ زمینه چینی، بدنه ی اصلی قصه و پایان بندی است. این ساختار در مجموع چارچوبی برای سیر منطقی سلسله وقایع و رویدادهای یک قصه فراهم می کند. قصه ی خوب از ساختاری انعطاف پذیر برخوردار است و چنانچه قصه گو بخواهد خلاقیتی برای بیان قصه ی انتخابی خود به خرج دهد می تواند از این ویژگی بهره بگیرد. قصه گو می تواند با ارائه ی شیوه ای خلاقانه در بیان قصه، فرصتی برای مخاطبان با مشارکت دادن آن ها فراهم آورد تا آن ها بتوانند با تغییراتی که به میلِ خود اایجاد می کنند، به کشف فضاهای تازه دست یافته و به صورت غیر مستقیم با ساختار روایی یک قصه و نقش عناصر تشکیل دهنده ی آن آشنا می شوند وبا کنار هم قرار دادن سلسله اتفاقات و خلق حوادث قصه عواقب آن را پیش بینی کرده و همه ی جوانب را می سنجند.

به عنوان مثال درطرح های ذیل قصه گو بخش مهمی از قصه را به گونه ای برای مخاطب تعریف می کند که ساختار قصه در ذهن مخاطب نقش ببندد، سپس ادامه ی قصه را در جای حساسی قطع می کند و آن را به مخاطب واگذار می کند. یا این که پس از تعریف قصه از مخاطب می خواهد بخش هایی از قصه را تغییر دهد. مخاطب نیز به کمک ساختاری که درذهنش نقش بسته است، به این کار مبادرت می ورزد. این کار باعث ایجاد تعامل بین قصه گو و مخاطب اش شده و هدف های طرح را تعقیب نموده و به اجرا در می آورد.

طرح ۱: قصه‌ای با چند پایان
اهداف: تقویت قوه ی تخیل وتفکرِ مخاطب، تغییر نگرش مخاطبان درباره ی پایان بندی های قطعی و تقویت روحیه ی ایجاد تغییر و نسبی نگری، امکان تجربه ی فضاهای جدید به واسطه ی ایجاد تغییرات، ابتدا قصه گو با ارایه ی زمینه چینی مناسب، با توجه به ظرفیت قصه و شرایط مخاطبان، قصه را برای آن ها تعریف کرده و درحالی که قصه رو به پایان است، در نقطه ای حساس قصه را قطع می نماید. سپس بچه ها را به چند گروه تقسیم نموده و به گروه اول و دوم کارت هایی که از قبل آماده شده و روی هرکدام از آن ها کلماتی که شامل نام شخصیت ها، برخی نقش ها و برخی عناصر موجود در قصه و همچنین کلمات بی ربط دیگر نوشته شده است، داده می شود. مثلاٌ ممکن است برای بازسازی مابقی داستان چوپان دروغگو روی کارت ها کلمات ذیل نوشته شود:
کارت های گروه اول: گرگ، غول یک چشم، گوسفند، بلندگو، مردم و…
کارت های گروه دوم: سگ گله، دیوار، بالن، چوپان ، گوسفند چاقالو و…
به گروه سوم نیز تصاویری از وقایع قصه و همچنین تصاویری بی ربط با قصه داده می شود. سپس از اعضای گروه خواسته می شود با توجه به کارت ها و یا تصاویری که در دست دارند، پایان قصه را بازسازی کنند.
اگر ساختار قصه به درستی در ذهن مخاطبان نشانده شده باشدو کلمات وتصاویر به درستی انتخاب شده باشند، آن ها عناصر بی ربط را هم در چارچوب آن ساختار استفاده می کنند و در خدمت قصه می گیرند و پایانی نو برای قصه خلق می کنند.
در این طرح حس کنجکاوی مخاطب برانگیخته شده و در ذهنش سؤالات زیادی ایجاد می شود. او سعی می کند از زاویه ی دید خود قصه را بازسازی کند و به دنیاهای جدیدی قدم بگذارد او به صورت ناخود آگاه با بیان مسئله و فرضیه سازی آشنا می شود زیرا با داده هایی که در دست دارد پایانی فرضی برای قصه می آفریند. از این طریق می توان به روحیات مخاطبان و امیال و خواسته های درونی آن ها، که ممکن است در پایانی که آفریده اند فرافکنده شده باشد، پی برد.

طرح ۲: بازآفرینی مشارکتی یک قصه
اهداف: تقویت حس کنجکاوی و روحیه ی جستجوگری مخاطب، ایجاد امکان مدیریت کردن حوادث قصه و رویارویی با پیشامدها و عواقب ناشی از آن ها، جسارت بخشیدن به مخاطب برای ایجاد تغییرات جدی در سلسله حوادث قصه و به طبع آن زندگی واقعی، آشنایی با عناصر قصه و ساختاری که این عناصر در چارچوب آن نظم می پذیرند. آشنایی با نقش و تأثیر زاویه ی دید در ایجاد ساختار قصه، تقویت روحیه مشارکت گروه
قصه گو پس از زمینه چینی مناسب، کلِ قصه را برای مخاطبان تعریف می کند. سپس از مخاطبان سه سوال می پرسد ؛ این سوالات با عبارتِ «چه اتفاقی می افتاد اگر» شروع می شوند. سؤالات از قبل به گونه ای آماده شده اند که پاسخ به آن ها بتواند تغییر اساسی در سلسله وقایع قصه ایجاد کند و مخاطب را وادار کند قصه ای جدید بازآفرینی کند. این سوالات که هر کدام بر روی یک کارت نوشته شده اند به مخاطبان که به سه گروه تقسیم می شوند داده می شود و از هرگروه خواسته می شود با توجه به محتوای سؤالی که در اختیار دارند، مسیر سلسله وقایع قصه را به دلخواه خود تغییر دهند. و قصه را بازآفرینی کنند.

جمع‌بندی نهایی
قصه گویی صرفاٌ نباید به عنوان فعالیتی سرگرم کننده محسوب شود که به صورت جریانی یک طرفه، اطلاعاتی را از قصه گو به مخاطب منتقل نماید، بلکه باید فعالیتی دو جانبه تلقی شود که درتعامل بین قصه گو ومخاطب شکل می گیرد. و البته این گونه تلقی از قصه گویی درگرو بکارگیری شیوه های خلاقانه ی ارایه ی قصه است که با پررنگ کردن نقش مخاطب در این فرایندِ دوجانبه حاصل می شود؛ شیوه های خلاقانه ای که به مثابه ی آزمایشگاهی برای کسب تجربه محسوب می شوند و ارایه ی هر شیوه ممکن است در عمل خود منجر به کشف شیوه های جدید و خلاقانه تر شود.
محوریت این طرح و طرح های مشابه دیگر همان گونه که ذکر شد، بر پُررنگ سازی نقش مخاطب استوار است و به این دو طرح محدود نمی گردد، و در آینده موارد مشابه آن که کلیت آن ها در مجموع یکی خواهد بود ارایه خواهد شد.