ضرورت و اهمیت خلاقیت در کار آفرینی فردی

آن دیویس:به هر کاری اراده کنیم،تواناییم اگر آن گونه که شایسته و سزاوار آن است پیگیرش باشیم؛آنچه که صادقانه باور داریم نادرست نخواهد بود.
کارآفرینی و خلاقیت در ذهن هر انسانی معانی بخصوص به خود را داراست به گونه ای که هر انسان بنا به توانایی و استعداد خود از آن بهره مند می شود؛خلاقیت نوعی استعداد درونی است که با تلاش و اندیشه ی فراوان باعث کارآفرینی می شود این موضوع می تواند در جای جای زندگی انسان و در مقاطع مختلف اجتماع به چشم بخورد.مثلأ کارآفرینی در محیط دانشگاه می تواند از جمله مهمترین اهداف ما باشد،در زمینه های مختلف علمی ، فرهنگی ، سیاسی و... .
مثلأ می توان نوعی خلاقیت در زمینه ی علمی پژوهشی دانشجویان به کار برد تا بتوان با به مقایسه در آوردن توانایی های آنان به درجات مختلف موفقیت دست یافت و خود دانشجو می تواند زمینه ساز بهترین خلاقیت در حوضه ی دانش و دانشگاه باشد.

عوامل موثر برخلاقیت
الف – عوامل محیطی یا بیرونی:
1 – آزادی
2 – منابع کافی
3 – وقت کافی
4 – جو مناسب
5 – طرح تحقیق مناسب
6 – فشار برخی فشارها می تواند محرک خلاقیت باشد

ب – عوامل فردی یا درونی:
1 – ویژگی های شخصی متنوع
2 – خودانگیزی
3 – توانایی های شناختی
4 – تمایل به خطر کردن
5- تخصص در رشته
6 – تجارت متنوع

طبق تحقیقات آمابیل وهمکارانش، عوامل محیطی در رشد خلاقیت عامل برجسته تری از مسائل فردی است، نکته مهم این است که سهم محیط بسیار متغیر تر است، یعنی راحت تر می توان عوامل اجتماعی را تغییر داد تا ویژگیهای و توانایی های فرد.
برای اینکه بتوانیم خلاقیت سازمانی را افزایش دهیم ابتدا باید خلاقیت فردی و سپس خلاقیت گروهی را ارتقا بخشیم.

مهارتهای لازم برای تفکر خلاق و اثر بخش (به صورت فردی)
1-تفکر جانبی برای یافتن فرضیات: ما اغلب اوقات تمایل به ترسیم چهارچوبی، نامرئی در اطراف مشکلات یا موقعیت ها داریم. در حالی که ممکن است نقطه ی آغاز راه حل آنها،خارج از چهارچوب و یا مرزهای روانی ایجاد شده قرار گرفته باشد. بنابراین باید بیاموزیم فراسوی این چهارچوب فکر کنیم.
برای تفکر جانبی شیوه هایی وجود دارد که به اختصار آنها را ذکر می کنیم (حسینی 1387 ص 75) تغییر (تغییر ساختار تنظیم مجدد اطلاعات)، شک و تردید (استفاده از شیوه های چرا)، تعویق قضاوت (با تأخیر در قضاوت، فرد هر اندیشه ای را فوراً بی ارزش نخوانده و مدت بیشتری آنرا دنبال می کند که همین می تواند اندیشه های دیگری را بپرواند)، ایده های حاکم (یافتن ایده های اصلی یک مطلب یا موضوع به بخشهای متعدد، راهی موثر در جهت تغییر ساخت موضوع می باشد. ) تقسیم (تقسیم یک مطلب یا موضوع به بخشهای متعدد راهی موثر درجهت تغییر ساخت موضوع می باشد)، معکوس سازی (این روش برای رهایی از الزام درنگرش به موضوع به شیوه رایج است.
2- استقبال از شانس و اقبال ناخوانده: در بسیاری موارد شانس واقبال عامل موفقیت است، بعضی اختراعات نتیجه پیوند تصادفی تجربه وعلم است و اگر محدوده ی کاملی از توجه و دامنه وسیعی از انگیزه داشته باشیم، احتمال برداشت صحیح از اتفاقات بیشتر است.
3- گوش فرا دادن به ندای درون:گاهی اوقات رویاهای شما کاملاً با اهداف مورد نظر مرتبط هستند و ممکن است یک نشانه یا ایده را در ذهن شما ایجاد کند.
4- تعلیق داوری: یعنی ایجاد موانع مصنوعی و موقتی بین تفکر خلاق از یک سو و مهارتهای پالایش، ارزیابی، انتقاد و قضاوت از سوی دیگر.
5- گامهای مقایسه: تفکر قیاسی یا تمثیلی، نقش اساسی در تفکر تصویری ایفا می کند و بهترین نقطه آغاز برای فرآیند شناخت هر پدیده ناشناخته، خارجی یا غیر طبیعی، ارتباط آن با چیزهایی است که در حال حاضر می شناسیم.
6- تحمل ابهام: تحمل نکردن ابهام، دشمن تفکر خلاق در حل مشکل است و دانستن زمانی که باید مسئله را مدتی به حال خود رها کنیم، یکی از مهارتهای لازم برای تفکر خلاق است.
7- بانکداری ایده ها: مجموعه مهارت بانکداری ایده ها شامل کنجکاوی، مشاهده، گوش دادن، مطالعه، منفی و مثبت سوابق می شود. در مورد ثبت وقایع این نکته لازم به ذکر است که ما باید همیشه یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشیم زیرا که این عمل ابزاری حیاتی برای همه مقاصد تفکر خلاق است و چون ایده هایی که به ذهن ما می رسند و فرار هستند در یک محل ثبت گردند.